ساعت هفت و نیم: بدون آلارم ، بیدار شدن بنابرعادت. چک کردن فیسبوک و توییتر و اینستا و اسنپچت و فیدلی.
ساعت هشت: در حال پودر کردن دونههای قهوه. نونها توی توستر. در حالی که یه قسمت فرندز داره پخش میشه.
ساعت نه: در حالی که اخبار انبیسی یا دابلیوجیان پخش میشه، نوشیدن قهوه و گذاشتن نهار و اسنک در کیف
[در مسیر دانشگاه – گوش دادن به پلیلیست دسپرت لایف/نوستالژیا از ساوندکلود]
ساعت نه و نیم: چک کردن ایمیل ، بررسی کارهایی که امروز قراره انجام بشه، شروع به کد زدن
ساعت دوازده: غذا گرم میشه. یه خلاصه بازی دوتا یا یه سریال پخش میشه در حال خوردن نهار!
ساعت یک: دوباره کد زنی و انجام اکسپریمنتهای جدید!
ساعت سه: تیبریک به مدت نیم تا یک ساعت! نشستن توی لونج و بحث در مورد زمین و زمان با رفقا. اگه هوا خوب باشه، چک کردن کافه دانشکده الهیات
ساعت شش: حرکت به سمت جیم! روز فرد والیبال، روز زوج فوتبال
[پیاده در مسیر خونه، گوش دادن به پلیلیست هدزدنینگ از اسپاتیفای. یک خرید کوچیک از اچپیپی یا ترژرآیلند]
ساعت نه: دوش گرفتن. در حالی که غذای فردا روی گاز داره پخته میشه، دو سه مرحله بازی جیتیای یا اساسینزکرید!
ساعت ده: خوندن کتاب تا وقتی که چشم خسته بشه
ساعت ده و نیم: خواب هفت پادشاه
[برنامه ۷۵ روز گذشته با مینیمم تغییر]
پ.ن. روزها میان و میگذرن. خط ممتدم آرزوست..
پیشنهاد موسیقیایی:
I hate you, I love you – Gnash (ft. Olivia O’brien)